کاربران عزیز لطفا به فروم کومه بپیوندید به تالار کومه بپیوندید
**با آخرین حرف شعر نفر قبلی شعر بگین**
کومه ای ساخته ام نزدیک است
پشت آن دهکده،بعد ازاستخر
کومه جایی است که من
می نشینم به تماشای بهار
و همانجاست که افکار مرا
می برد تا فردا
و همانجاست که در پنجره اش محسوس است،
رویش یک خزه در عمق درخت
کومه جایی است همین نزدیکی
خالی از حس غریب نفرت
کومه بی شک آنجاست
که صدای پر یک چلچله از عشق خبر می آرد...
دوست یعنی کار و بارم خوب نیست
تو نباشی روزگارم خوب نیست
دوست یعنی جای پایت بر دل است
دوری از تو جان شیرین مشکل است
دوست یعنی از سکوت من بخوان
دوست یعنی در کنار من بمان
حافظ
هر که منظور خود از غير خدا مي طلبد
چو گدايي است که حاجت ز گدا مي طلبد
خادم اصفهانی
تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت
از تشنگیت تمام دنیا می سوخت
باران سما ز سرنوشتش گله داشت
روزی كه جگر گوشه ی زهرا می سوخت
تنها خطای زندگیم عشق بود و بس
رو کن به من قشنگ ترین اشتباه من
341 سوال
1.1k پاسخ
698 دیدگاه
406 کاربر