کاربران عزیز لطفا به فروم کومه بپیوندید به تالار کومه بپیوندید
سلام ،برای دستابی انجمن کومه به آدرس coome.ir بیایید.
+3 امتیاز
237 بازدید
سوال شده توسط (16.6k امتیاز)

داستانای آدمای مختلف و تغییر رویه زندگیشون به سبک حضرت فاطمه زهرا علیه السلام ..

اگه دوست دارین شما هم بزارین : )

اگه دوست دارین چادری بشین بخونین

اگه چادری هستین و شل میگیرن تو حجابتون بخونین!

 

دوست زیبای من چادر

دارای دیدگاه توسط (14.9k امتیاز)
شما چطور عکس گذاشتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میشه جواب بدید

3 پاسخ

+2 امتیاز
پاسخ داده شده توسط (16.6k امتیاز)

هميشه حتی قبل از چادری شدنم به خاطر اینکه چادر در خانواده ما یک ارزش حساب میشد به چادر علاقه داشتم!

يادمه دو سال قبل از چادری شدنم با دوستان در سلف دانشگاه بودیم که یکی از بچه های چادری جمع (که البته چادر را خانواده براش انتخاب کرده بودن) از رفتنش به شهربازی و اينكه تو اون فضا تنها دختر جوان چادری خودش بوده! تعريف كرد و ناگهان با شماتت تعدادي از دوستان قرار گرفت كه بهش گفتن خب کی به تو نگاه میکرده؟ چرا چادرت را در نیاوردی؟ چادر برای بعضی از وسایل شهربازی خطرناک هست و از این جور توجیهات حمله گونه مقابل چادر!

این دوست ما هم كه مشخص شد چادرش به انتخاب خانواده بوده و هنوز خودش به اين انتخاب نرسيده نتونست از چادرش دفاع کنه! من دلم براي مظلوميت چادر سوخت و با اينکه اون موقع چادری نبودم به دوستان گفتم: چادر مثله کاپشن نیس که هر وقت گرمت شد در بیاوری و سردت شد بپوشی، چون بقیه به تن کردن تو هم تنت کنی و چون بقیه در آوردن در بیاری، چادر یه نگاهه ، یه فرهنگ و دیدگاه را نشون میده...

یادمه این حرفا رو که میزدم بچه ها تعجب کردن و يكي گفت به جای این بنده خدا تو باید چادر بپوشی!

اما جریان چادری شدنم برمیگرده به سال 88 اولش به خاطر یه نذر بود ولی بعد پیش از آنکه حاجتم برآورده بشه به خاطر علاقه ای که تو اون زمان و شرایط در قلبم نسبت اسلام و احکامش ایجاد شده بود، چادری شدم.

ولی بعد از یه مدت ،اذيتهاي نفس و وسوسه هاي شيطان شروع شد و اين زمزمه ها در درونم مي پيچيد كه: تو مگه گناه نمیکنی؟ مگه هیچوقت دروغ نمیگی؟  مگه هیچ وقت غیبت نمیکنی؟ اصلا تو که انسان کامل نیستی و تا وجود مقدس حضرت زهرا خیلی فاصله داری پس چرا با این وجود حالا اين وسط حجابت کامل باشه، برتر باشه؟ خب چادر هم نپوش!

یه روز كه غرق هجوم اين افکار بودم به دلم افتاد که درسته من هنوز متاسفانه به اون قدرت دروني نرسيدم كه در برابر هر گناهي در هر موقعيتي هميشه محكم بايستم ولی در هر صورت اگه من با تمام نواقصم در مقابل حضرت زهرا قرار بگیرم مطمئنا خانوم "منه چادری و محجبه " را بر "منه بی حجاب" ترجیح میدن. دوست داشتم تا جايي كه امكان داره خودم را در دل ايشان جا كنم و همین باعث شد که به دلیل این استدلال خدا را شکر چادرم را رها نکنم و بعد چادر هميشه يادآورم باشد كه در مسير كامل شدن قدم بردارم.

الان که فکر می کنم میبینم در واقع اصلی ترین دلیل چادری شدن و چادري موندنم چیزی نبود جز مهر مادری خانوم حضرت زهرا.

به قول اون مداحی " یاد امام و شهدا..." كه از قول رزمنده ها نقل مي كرد: حضرت زهراي بتول با اينكه ما نوكرشيم ، مادر ما بود به خدا ، مادر ما بود به خدا

فکر کنم چادر هم میتونه با يك نگاه جهادي همون حس رو دائما برای ما ایجاد کنه که حضرت زهرا حقیقتا مادر معنوی ماست.

انشالله تجلی نور پاک خاتون بر تمام زنان سرزمینم طنین انداز بشه و همه حس مادری شان را درک کنن و ملبس به لباس باطنی حیا و لباس ظاهری چادر بشن.

الهی آمین

اين روزها وقتي همراه چادرم در خيابان قدم مي زنم يا سر كلاسها تدريس ميكنم با همه ي وجود خدا رو شكر مي كنم كه حداقل در زمينه ي پوشش الگوي بدي براي اطرافيانم نيستم و يك نشانه همراه دارم كه مرا كمي در مسير بانوي دو عالم نشان مي دهد.

آزاده ارسال با ايميل

+2 امتیاز
پاسخ داده شده توسط (16.6k امتیاز)

به نام خدا


نمیشد گفت همیشه حجابم كامل بوده، الان كه فكرشو می كنم میبینم با بعضی از مانتوهام احتمالا حجاب كاملی نداشتم اما همیشه موهایم را می پوشاندم و با توجه به نوع پوشش دختران فامیل همین اندازه از پوشش هم قانعم می كرد كه احساس كنم حجاب كاملی دارم.

اما این احساس باعث نشد از همان اول چادر را دوست نداشته باشم وقتی خانم های چادری را می دیدم محو وقار و زیبایی چادرشون می شدم حس می كردم چقدر قابل ستایش اند خیلی دلم می خواست چادر سرم كنم اما خانواده موافق نبودند. مادرم خودشان چادر دارند اما به من میگفتند تو حجابت خوب است و لزومی ندارند چادر سرت كنی. من حتی یك چادر هم نداشتم و فقط حسرتش با من بود...

شاید این آرزوی عمیق بود كه بالاخره راهی به ذهنم انداخت. به پدر و مادرم گفتم دوست دارم امسال ماه محرم چادر سرم كنم. برخلاف همیشه این بار اجازه دادند . شاید فكر كردند فقط یك ماه هست و حسرتش از دلم می افتد. من هم فكر كردم در این یك ماه هم خودم را محك می زنم هم آن تصور وحشتناك كه از چادری شدنم در این فامیل از ذهن پدر و مادرم هست شاید برطرف شود و ببینند شق القمری نیست كه خیلی عجیب غریب باشد یا از عهده اش برنیایم.

همین طور هم شد

چادری شدم و چادری ماندم و پدر و مادرم هم مخالفت نكردند.

هنوز محرم شروع نشده بود كه با مادرم برای خرید چادر رفتیم هم ایشان پارچه خریدند هم من. اصلا نمیخواستم یك چادر الكی بخرم (قرار نبود فقط یك ماه كه آن را بپوشم) برایم جنس و دوخت آن مهم بود می خواستم خیلی مرتب و شكیل باشد بردمش پیش خیاط و طبق قولم نپوشیدمش تا محرم

اولین باری كه با چادر رفتم وااااای احساس ویژه ای داشتم چادر خیلی با مانتو متفاوت بود نمی دانم چطور باید توصیفش كنم یك حس اطمینان كه برایم تازگی داشت در قلبم خانه كرد و ماندگار شد.

اولین باری كه با چادر به خانه ی فامیل رفتم (خانه ی مادربزرگم مهمان بودیم) اصلا استرس نداشتم. كاملا به انتخابم ایمان داشتم و به درستیش اطمینان. اصلا حرف هیچ كس برایم اهمیت نداشت. بین كل آدم ها این موضوع فقط به پدر و مادرم مربوط می شد كه بعد از آن همه سال تلاش اجازه داده بودند . واقعا چرا ما در انتخابهایی كه یقین داریم خداپسندانه هست باید نظر دیگران برایمان مهم باشد ؟‌جالب است وقتی آنها بدون خجالت پوششی دارند كه معلوم است خداپسندانه نیست و رسما دارند گناه می كنند به نظر هیچ كس اهمیت نمی دهند آن وقت ما كه نظر خدا و پیامبر و اهل بیت را می دانیم رضایتشان را می دانیم باز باید نظر شخص دیگری رویمان اثر بگذارد؟

البته شاید خیلی كم حرفهای واقعا آزاردهنده هم شنیدم اما گذشت خیلی خیلی زود پوششم برای همه جا افتاد و خوشحالم كه در كل فامیل ثابت كردم می شود ! با اینكه من خودم را برای سالهای تلخ و طولانی مخالفت آماده كرده بودم اما خیلی زودتر از آنچه فكرش را بكنید سختی ها تمام شد و من ماندم و پوشش زهرایی ام

الان چهارسال گذشته تجربه ی من به همه ی كسانی كه شرایطشان مثل من است و می خواهند همین مسیر را بیایند این است كه لازم نیست همیشه در هر شرایطی همه را قانع كنید خیلی وقتها خیلی حرفها -خصوصا در فامیل- را باید با یك لبخند گذراند و روی درست بودن رفتار خود دقت داشت وقتی ببینند عملا بهتر شدی پوششت را هم می پذیرند بعد لحن حرفهایشان هم عوض می شود طعنه و كنایه ها می روند و كلام ها رنگ سوال می گیرند و تو می توانی برای قلبی كه حالا تشنه ی دانستن شده بگویی همه ی زیبایی هایی را كه آموخته ای و چشیده ای.

+3 امتیاز
پاسخ داده شده توسط (20.1k امتیاز)

ممنون الهه جونم به خاطر این حرفایی که زدی

دارای دیدگاه توسط (16.6k امتیاز)
قربونت  
دارای دیدگاه توسط (20.1k امتیاز)
حرفایی که زدی رو دوست داشتم ممنون
بازی آنلاین | online games دیجی ابزار وسایت | فروم
...