مشاعره مشـاعره

[Hediye 292]

شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا

تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد!

حافظ

[Fatima 302]

دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم 

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

حافظ

[Hediye 292]

یاد آن ایام که در گلشن فغانی داشتیم

در میان لاله و گل اشیانی داشتیم 

 

ویرایش شده در دی 97 توسط Hediye

[Fatima 302]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود انچه می پنداشتیم

شیوه چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح پنداشتیم

 

#حافظ

[Hediye 292]

مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز

مرگ خود میبینم و رویت نمیبینم هنوز

 

اینا ک اسم نمیذارم اسم شاعرشو نمیدونم وگرنه هنوز پایبندم به اسم گذاری 

[elahe 112]

زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

"خیام"

[Hediye 292]

دیدم از پنجره خندان دو نفر در کوچه

شدت خنده آن دو ب غمم جریان داد

دل من تا لب خندان تو و یارت دید

از لب پنجره افتاد کنارم جان داد

 

شاهین پورعلی اکبر

[elahe 112]

دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه 

کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه 

تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه

 

"علی معلّم دامغانی"

[صدرالدین 3]

هر آنکس که پند پدر نشنود

به ناچار روزی پشیمان شود

[مهدی فاتح 2]

دوستت دارم و می دانم که تویی دشمن جانم

از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

[مهدی فاتح 2]

ما از ان خسته دلانیم که ز کس کینه نداریم 

که یک شهر پر از دشمن و یک دوست نداریم

 

[Mahdi. F 0]

من از بیگانگان هرگز نلانم 

که با من هرچه کرد آن آشنا کرد