رفتن به مطلب
کومه

اینستاگرام کومه.jpg

Hediye

پیاده‌روی؛ گامی مهم در مسیر نویسندگی

پست های پیشنهاد شده

نویسندگی و پیاده‌روی به هم گره خورده‌اند. پیاده‌روی فقط یک توصیۀ ساده نیست که بتوانید به راحتی از آن بگذرید.

قصه‌های زیادی دربارۀ علاقۀ نویسندگان به پیاده‌روی وجود دارد، نیچه که اغلب با داشتن مداد و دفتر یادداشتی چرمی در دره‌ها قدم‌ می‌زد می‌گوید:

فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.

چاندرا موریلا بیل در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:

«در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آن­ها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌­ها و پرده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»

یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.

غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟

اینگونه است:

-از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.

-شروع می‌کنید به راه رفتن.

-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید.

تمام.

 

دلیل علمی  دقیق‌تر می‌خواهید:

قلب انسان بالغ عادی، سالانه حدوداً ۴۰ میلیون بار می‌تپد و در هر روز، ۱۵۰۰۰ لیتر خون به سراسر بدن می‌فرستد. قلب یک ماهیچه است و برای تقویت آن باید ورزش‌اش دهید، مثل ماهیچه‌های دیگر بدن.

بنابراین از آنجایی که قلب نویسنده‌ها چندبرابر بیشتر از بقیه می‌تپد لازم است فکری به حال عضلات قلبشان بکنند.

طی پیاده‌روی ضمن تقویت عضلات قلب؛ عضلات نویسندگی‌تان را هم پرورش می‌دهید.

جولیا کامرون از بهترین نویسنده‌هایی است که در کتاب‌های متعددی به ارتباط خلاقیت و پیاده‌روی پرداخته است، از جمله در کتاب رگۀ طلا:

-گام برداشتن و پیاده‌روی قدرتمندترین ابزرای است که می‌شناسم.

-زندگی خلاق، فرایند است و این فرایند شبیه عمل هضم غذاست. از غذا برای فکر کردن سخن می‌گوییم ولی به ندرت تشخیص می‌دهیم که به عنوان هنرمند به فکر، برای غذا نیاز داریم. پیاده‌روی با جریان دائم تصاویر جدید، افکار جدیدی به ما می­‌دهد که تغذیه‌­مان می‌کنند.

-پیاده‌روی چاه خالی خلاقیتمان را پر می‌کند و احساس پر بودن به ما می‌بخشد. و این حالمان را خوب می‌کند.

-پیاده‌روی چشممان را باز می‌کند. به ما غذا می‌دهد. قاشق قاشق -تصویر تصویر- از سوپ غذای روح به ما می‌دهد؛ غذایی که به ما قوت می‌بخشد تا کار ضروری شکل بخشیدن و دگرگون ساختن زندگی‌مان را انجام دهیم. به عبارت دیگر، ما با پیاده‌روی کردن از مشکل خارج می‌شویم و راه حل پیدا می‌کنیم.

-هر وقت در نوشتن قصه‌ای گیر کردم، می‌روم بیرون و قدم می­‌زنم. هر وقت نمی‌دانستم کار بعدی‌ام چه باشد آن‌قدر قدم می‌زدم تا معلوم بشود. وقتی روی سطری از داستانم یا قسمتی از زندگی‌ام گیر می‌کنم، پیاده‌روی می‌کنم و می‌گذارم گام‌هایم راه حل را نشان بدهند.

-پیاده‌روی باعث موزون شدن تنفسمان می‌شود. وقتی تنفسمان منظم و موزون و عمیق‌تر می‌شود، افکارمان نیز چنین می‌شوند.

-برای پیاده‌روی کردن لازم نیست شاعر باشید! راه رفتن با طبیعت موزون، خودش همۀ ما را شاعر می‌کند.

جان میور زمانی نوشت:

«من فقط برای قدم زدن بیرون رفتم ولی در پایان به این نتیجه رسیدم که تا طلوع خورشید بیرون بمانم، زیرا بیرون رفتن در واقع به درون رفته بود.»

  • سپاس 1

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه خود عضو کومه شوید و یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظرتان را ارسال کنید نیاز دارید که عضو کومه شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای مشارکت در کومه ابتدا ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×